بزن بارون که دلگیرم دارم این گوشه می میرم ...
بزن بارون که دلگیرم دارم دیگه آروم نمی گیرم ...
حالا که خسته و تنهام حالا که که اون دیگه رفته ...
میفهمم تازه این دردو چقدر تنها شدن سخته ...
بزن بارون که عشق اون هنوز توی نفسهامه ...
دلیل عشق پاک من غرور سرد اشکامه ...
ببار شاید که بگرده تو قلبی که پر از درده ...
ببین از وقتی اون رفته چقدر دستای من سرده ...
ببار شاید که بگرده تو قلبی که پر از درده ...
ببین از وقتی که اون رفته چقدر دستای من سرده ...
بزن بارون ...
نظرات شما عزیزان:
گمنام گمنامی
ساعت10:44---22 خرداد 1392
سلام و درود خدمت شما
خیلی خیلی عالی
دست شما درد نکنه...
گذرت خورد ی سری هم دلنوشته های ما هم بزن...
خواستی هم میتونیم تبادل لینک کنیم...
یاعلی
برچسبها: <-TagName->